جدول جو
جدول جو

معنی خی وان - جستجوی لغت در جدول جو

خی وان
نگاه دارنده ی خوک
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خیزران
تصویر خیزران
(دخترانه)
گیاهی پایا از خانواده گندمیان ویژه مناطق گرم و مرطوب با ساقه های بلند و محکم و برگهای دراز، نام مادر امام محمد تقی (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بی توان
تصویر بی توان
ضعیف، سست، ناتوان، فقیر، من، بنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خیزران
تصویر خیزران
گیاهی پایا از تیرۀ گندمیان ویژگی نواحی گرم و مرطوب با ساقه های راست و بلند و برگ هایی شبیه خرما که از ساقۀ بند بند میان تهی آن عصا، چوب دستی و نیزه و از برگ و پوست آن ریسمان و فرش و از مغز آن ماده ای بنام تباشیر با ترکیب آهک و سیلیس و پتاس با خاصیت تب بر و ضد استفراغ و ضد اسهال خونی تهیه می شود، بامبو، تباشیر، طباشیر، نی هندی، ثلج چینی، ثلج صینی
فرهنگ فارسی عمید
معبر عمومی در شهرها که مردم از طرفین آن و وسایل نقلیه در وسط آن رفت و آمد می کنند، راه راست و هموار در باغ
فرهنگ فارسی عمید
(خَ)
نام موضعی است و گویند ظهور مهدی آخرالزمان از آنجا خواهد شد. (غیاث اللغات) (ازآنندراج). در فرهنگ ناظم الاطباء آمده است، گفته اند نام قدیم شروان مولد خاقانی است با استشهاد به ابیات او اما این معنی بر اساسی نیست، بلکه چون کلمه شروان با ’شر’ شروع می شود خاقانی برای تفأل کلمه شر را به ’خیر’ بدل کرده و خیروان گفته است:
گر شرفوان بمثل شروان نیست
خیروان است شرفوان چه کنم.
خاقانی.
اهل عراق در عرقند از حدیث تو
شروان بنام تست شرف وان و خیروان.
خاقانی.
شروان بدولت تو خیروان شد اما
من خیروان ندیدم الا شری ندارم.
خاقانی.
خطۀ شروان نشود خیروان
خیربرون خطۀ شروان طلب.
خاقانی.
شروان بفر اوست شرفوان و خیروان
من شکرگوی خیر و شرف تا رسد مرا.
خاقانی.
تا نامد مهد دولت او
کس شروان خیروان ندیده ست.
خاقانی.
تا بدور دولت او گشت شروان خیروان
عرشیان فیض روان بر خیروان افشانده اند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(خَ)
نام شهریست بیمن و گویند بت معروف یعوق در قریه ای موسوم به خیوان بوده است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خط روان
تصویر خط روان
دبیزه خوانا
فرهنگ لغت هوشیار
راه گشاده و همواری که برای عبور و مرور در باغ سازند و کناره های آنرا گل کاری کنند، هر کوی مستقیم و فراخ و دراز که اطراف آن درخت و گل باشد، راه گشاد و هموار در شهر که مردم از آن عبور کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیزران
تصویر خیزران
ریشه های دراز در زمین از درخت هندی و نی
فرهنگ لغت هوشیار
راه گشاده و هموار در شهر که مردم و وسائل نقلیه در آن رفت و آمد کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنزوان
تصویر خنزوان
کپی، خوک نر باد ساری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خستوان
تصویر خستوان
اقرار کنندگان، اعتراف کنندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ای وای
تصویر ای وای
برای اظهار درد و افسوس و بیم و ترس و تقاضای کمک بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی روان
تصویر بی روان
بی جان و روح
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه دم در خانه بزرگان نگهبانی دهد نگهبان در حاجب قاپوچی، حارس نگهبان. یا دربان فلک آفتاب، ماه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیذوان
تصویر حیذوان
کبوتر کوهی
فرهنگ لغت هوشیار
((خَ یا خِ زَ))
قسمی نی مغزدار که دارای ساقه های راست و محکم و بلند و خوشرنگ است. از شاخه های آن عصا و چوبدست سازندواز برگ وپوست آن ریسمان و فرش بافند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خیابان
تصویر خیابان
جاده، راه عریض و هموار در شهر که مردم از آن عبور کنند و اطراف آن مغازه یا خانه باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خسروان
تصویر خسروان
اکاسره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی جان
تصویر بی جان
بی روح
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی جان
تصویر بی جان
Inanimate, Lifeless, Lifelessly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی وزن
تصویر بی وزن
Weightless, Weightlessly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مسئول تربیت اسب های سرکش و رام نشده، ایلخچی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از بی جان
تصویر بی جان
неживой , безжизненный , безжизненно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی وزن
تصویر بی وزن
невесомый , невесомо
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی وزن
تصویر بی وزن
schwerelos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی جان
تصویر بی جان
leblos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی وزن
تصویر بی وزن
безваговий , невагомо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی جان
تصویر بی جان
неживий , безжиттєвий , безжиттєво
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی وزن
تصویر بی وزن
bezwładny, bezwładnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی جان
تصویر بی جان
martwy, bez życia
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی جان
تصویر بی جان
无生命的 , 毫无生气地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی وزن
تصویر بی وزن
无重的 , 无重地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی وزن
تصویر بی وزن
sem peso
دیکشنری فارسی به پرتغالی